______ حرفهایی بر دفتر آسمان
-
حرفهایی بر دفتر آسمان
-
*********
-
دردهایم را مینویسم در صفحه ای از دفتر آسمان
-
بر صفحه ای پاک و دست نخورده
-
تا با دل بی طاقتم بباردو تنها ذره ای دلم آرام شود
-
نمیدانی که این روزها چقدر پریشانم
-
نمیدانی که سرشارم از بغضی بی نهایت
-
سرشارم از فریادی که در چشمانم خفه شده است
-
اما سکوت کرده ام
-
سکوتی به پهنای درد بی تو بودن
-
ببین مرا که درد همه ی قلبم را فر گرفته
-
ببین مرا که زخم بی تو بودن مرهمی جز بودنت نمیخواهد
-
اما نه میشنوی و نه میبینی
-
از هجوم سایه ها نگاهم خسته است
-
روی جلد دفتر خاطرات قلبم دستی طوفانی نقش بسته است
-
نبودنت طرح ویرانی قلبم را رقم زده
-
سردی احساست آفتی شده بر بر باغچه ی عشقم
-
نبودت آنچنان تار و پود قلبم را از هم میگستراند
-
که زخمش را جز مرهم دستانت درمانی نخواهد بود
-
اما هیچکدام را نه دیدی و نه حس کردی
-
نمیدانی که نقش و نگار قلب من بی تو فقط داغ و درد است
-
نمیدانی که منه بی تو مثال برگی خزان دیده ام
-
من مانده ام تنهای تنها و تو این را ندانستی
-
هرگز ندانستی که عطر نفس هایت جانم و دلم را وا میکند
-
ندانستی با تو همه ی غمها از دلم هجرت خواهند کرد
-
ندانستی که فکر تو در هر لحظه قلبم را پر از غوغای عشق میکند
-
نخواندی حرف نگاهم را
-
بهتر بگویم نخواستی بخوانی
-
و باز من مانده ام تنهای تنها و تو این را ندانستی
-
______________________________
-
ماندانا 23:40 19/6/1394
نظرات شما عزیزان: